ماهی شدم که غرق تو باشم ولی مرا
با تنگ در مقابل دریا گذاشتی .
سورنا جوکار
الهی که خیلی زود رفع خستگی بشه و این کاکتوس هنرمند دوباره جون بگیره . زیاد سخت نگیر اونی که باید ببینه داره میبینه و خودش عمدا آدما رو تو سختی آفریده و تو این کارش هم حکمتی هست . با همین سختی ها روح آدم بزرگ میشه . باید از خودش برای تحمل شرایط صبر بخواهیم . آرامشو برای دل صبور لحظه نویس تازه کار از خدا می خوام .
تحمل کردن قهر تو را یک استکان بس نیست
تسلی دادن این فاجعه میخانه میخواهد
اگر مقصود تو عشق است پس آرام باش ای دل
چه فرقی میکند میخواهدم او یا نمیخواهد
سجاد رشیدی پور
دلایل خستگیم کم نیستند.. دل و دماغ گذاشتن انرژی رو هم ندارم. شدم مثل کاکتوسی که در تنهایی خودش سالها گل داد و اما بارون نبارید و با وجود مقاومتی که داشته ، بلخره داره خشک میشه.
قسمتی رو بالای وبلاگ در دسترس قرار دادم برای نوشتن یادگاری ..
و اما نوشته ها.. همون گل ها و خارهایی اند که به مرور مثل نوشته های قبل از دسترس خارج و به تدریج حذف میشند. سخته اما شدنی، قبلا خیلی درد داشت اما الان دیگه با یه لبخند تلخ کارشون تموم میشه.
ممنونم بابت اشعار زیبا و البته تنها کسی که تا حدی خاص پیگیر بودین. ممنونم که ببی تفاوت نیستین.