سویدا...

ماهی شدم که غرق تو باشم ولی مرا

با تنگ در مقابل دریا گذاشتی .

سورنا جوکار

  • ... سویدا

نظرات  (۲)

سلام به شما مهربان.
دلایل خستگیم کم نیستند.. دل و دماغ گذاشتن انرژی رو هم ندارم. شدم مثل کاکتوسی که در تنهایی خودش سالها گل داد و اما بارون نبارید و با وجود مقاومتی که داشته ، بلخره داره خشک میشه.
قسمتی رو بالای وبلاگ در دسترس قرار دادم برای نوشتن یادگاری ..
و اما نوشته ها.. همون گل ها و خارهایی اند که به مرور مثل نوشته های قبل از دسترس خارج و به تدریج حذف میشند. سخته اما شدنی، قبلا خیلی درد داشت اما الان دیگه با یه لبخند تلخ کارشون تموم میشه.

ممنونم بابت اشعار زیبا و البته تنها کسی که تا حدی خاص پیگیر بودین. ممنونم که ببی تفاوت نیستین.
پاسخ:

الهی که خیلی زود رفع خستگی بشه و این کاکتوس هنرمند دوباره جون بگیره . زیاد سخت نگیر اونی که باید ببینه داره میبینه و خودش عمدا آدما رو تو سختی آفریده و تو این کارش هم حکمتی هست . با همین سختی ها روح آدم بزرگ میشه . باید از خودش برای تحمل شرایط صبر بخواهیم . آرامشو برای دل صبور لحظه نویس تازه کار از خدا می خوام .

تحمل کردن قهر تو را یک استکان بس نیست

تسلی دادن این فاجعه میخانه میخواهد


اگر مقصود تو عشق است پس آرام باش ای دل

چه فرقی میکند میخواهدم او یا نمیخواهد


سجاد رشیدی پور

دلــم تُنگــی اســت از بــلور!


بــی مــاهــی!

بــی آب!



شاعر: عباس حسین نژاد
پاسخ:
سلام جناب لحظه نویس همیشه تازه کار
ممنون از توجهتون.
چرا خسته اید؟
تو وبلاگتون نمیشه کامنت داد و نوشته هاتونم در دسترس نیست.
بی تو خواهم ساخت با سقفی که نامش غربت است
مثل  ماهی ها  که  می سازند  با  تنگ بلور  .
محمد سلمانی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.