سویدا...

درد فراق آمد و عشق از دلم نرفت
ای روزگار سیلی محکمتری بزن !

شاید که جام بشکنم و توبه ای کنم
ای مرگ! پیش از آنکه بیایی دری بزن …

 سجاد سامانی

  • ... سویدا

نظرات  (۴)

گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست
همچنانش در میان جان شیرین منزلست
...
علیکم سلام...

نه محرمی هست نه مرهم... البته شایدم دیده‌ها نابیناست.

از غم دنیا؟خوبه‌.روز به روز پیچیده تر میشه. و غریب تر.
پاسخ:
دریا برای مردن ماهی / بی اختیار فاتحه می خواند 
ماهی به خنده گفت که گاهی / هجرت علاج عاشق تنهاست
اما درون تابه نمی پخت / از بس که بی قرار وطن بود .  
 حسین صفا
سجاد سامانی... :(
شادمان گفتی از آن عاشق تنها چه خبر
خبری نیست،بپرس از غم دنیا جه خبر؟(:
پاسخ:
سلام علیکم
بح بح
چرا خبری که هست .
جناب شیخ می فرماید:

ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی بینم

خب .... از غم دنیا چه خبر؟
سلام
به قول آقا سعدی که میگه

شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق دربند است

تا وقتی که فراق نباشه عشق به کمال نمیرسه
پاسخ:
سلام علیکم
خود جناب شیخ در ادامه می فرماید :

فراق یار که پیش تو کاه برگی نیست
بیا و بر دل من بین که کوه الوند است 

همونطور که نوشتین جز کسی که خودش دچار باشه کسی نمی دونه که چه آتش استخوان سوزیست این فراق.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.